برای من حاتمی کیا یعنی پدر جبیبه در "به نام پدر" وقتی که پای چپش را در گودال بالای تپه قرار می دهد و روی به آسمان تیره بالای سرش عاجزانه خدای جبار آسمان را خطاب میکند :"این پارو بگیر، این پارو بگیر و پای حبیبه ام رو بهم پس بده! ..." . حاتمی کیا برای من یعنی "فاطه! فاطمه!" گفتن های حاج کاظم در "آژانس شیشه ای" وقتی که برای فاطمه اش نامه الوداع می نویسد، تلو تلو خوردن های دائی غفور در انتهای فیلم "بوی پیراهن یوسف" وقتی که یوسف ش را می بیند و لودگی های پیامبرانه "اصغر " در تمام فیلم هایش که همه را میخنداند و خودش زار زار می گرید. "بگذر اصغر آقا. بگذر!".
Javad Azimi - برای آنهائی که مثل من هیچ خاطره ای از جنگ ایران و... Sunday, February 9, 2014 @ 4:42pm