انجمن پژوهشی ایرانشهر » آرشیو » نگاهی به رمان فریدون سه پسر داشت؛ نوشته‌ی عباس معروفی


از دیگر ترجیع بندهای دلنشین داستان، عبارت «تو در عکس نیستی» است که مجید در بیمارستان به هنگام تماشای عکسها و پرواز به گذشته و خاطراتش آنرا به ما میگوید. چراکه ایرج چه پیش و چه پس از انقلاب در زندان بود و حتا به هنگام با خانواده بودن نیز خودش عکاس بود. از همینجا به عبارت «فریدون سه پسر داشت» میرسیم. عبارتی که هم نام داستان است و هم مدام تکرار میگردد و نکته همینجاست. ایرج نیست!‌ ایرج ها در عکس نبودند و نیستند. ایرج ها را نادیده گرفتیم. فقط مجید و سعید و اسد دیده شدند. پس فریدون سه پسر داشت نه بیشتر! ایرج میتواند همان مجید باشد یا مجید میتوانست ایرج باشد. بهترین تمثیل برای تاریخ معاصر ایران. ایرج که نماد خردورزی و باسوادی است در عکس نیست،‌ (توجه کنید به معنای مثال انگلیسی he is not in the picture!) و سه پسر دیگر که وجه مشترکشان تعصب، دگم اندیشی و ایدئولوژی پرستی است دیده میشوند.

انجمن پژوهشی ایرانشهر » آرشیو » نگاهی به رمان فریدون سه پسر داشت؛ نوشته‌ی عباس معروفی Tuesday, May 13, 2014 @ 8:58pm

Comment