او از چند و چون سالن این تئاترها مینویسد؛ راهروهای خاکی؛ انبوه درهای فلزی نوشابهها؛ ته سیگارها؛ صندلیهای فلزی و چوبی لق و لوق؛ چراغ زنبوری؛ و بالای همه اینها، تابلوی شخص اول حکومت. نمایش اصلی پس از برنامه رقص و آواز اجرا میشده است. با رقصندههایی که اغلب از تنفروشان محله شهرنو بودهاند. آنها از همان آغاز فاصله بین مخاطب و خود را میشکنند و ما را وارد چند و چون رابطه خصوصی خود به عنوان رقصنده تماشاخانهای در محله شهرنو با تماشاچی میکنند. ژیلا پیش از اینکه ترانه "عمو سبزیفروش" را برای جمعیت بخواند، گفتوگو با تماشاچیان را آغاز میکند: - حسنآقا سه کله! چیه؟ ورچسوندی؟ سیبیلات آویزونه؟ - شب، خوابتو دیدیم...
فرهنگ و هنر - BBC فارسی - شهر نو؛ روایتی دیگر از زنان تنفروش Sunday, December 15, 2013 @ 9:42pm